آدم ها وقتی آدم های مهمی می شوند خواهی نخواهی یک جورهایی خودشان را می گیرند.حتی در قشر نویسنده ها هم این امر به چشم می آید.برای مثال یک نویسنده ی تازه کار وقتی می خواهد راجع به موضوعی بنویسد سعی می کند جذاب ترین کلمات را انتخاب کند تا خواننده ها به اعتبار نان نامشهورش! آن مطلب را ول نکنند وبروند. ولی اگر از یک نویسنده ی کهنه کار بخواهند که درباره ی همان موضوع چیزی بنویسد معمولا این طور شروع می کند:
_ من می خواهم درباره ... بنویسم اما...
_ ما همیشه از زاویه ی ... به ... نگاه می کنیم ولی ...
_ به عنوان یک نویسنده نمی دانم چرا...
ویا مقدمه هایی نظیر همین ها والبته خواننده خواندن آن مطلب را ادامه می دهد و دلیلش هم این است که نویسنده اش فلان شخص است.
بله!آن آدم معمولی خوب می نویسد تا مهم شود.
و آن آدم مهم معمولی می نویسد چون مهم هست.
بهتر نیست برای مهم ماندن معمولی بمانیم؟